دسته: تخیلی

خلاصه داستان: در بهار سال 1945، جانگ ته سانگ و یون چه اوک به کمک توانایی هایشان، با موجوداتی که از طمع انسان ها به وجود آمده اند، مبارزه می کنند…

خلاصه داستان: نام شین (Seo Kang joon) پسر خانواده ایه که شرکت بزرگی رو اداره میکنن. او بعد از یک تصادف غیرمنتظره به کما میره؛ مادرش که متخصص هوش مصنوعی است ربات اندرویدی به نام “نام شین 3” درست میکنه که کاملا شبیه پسر خودشه. رباتی که وارد دنیای انسان ها میشود و وانمود میکند خود “نام شین” است. این ربات یک محافظ هم دارد…

خلاصه داستان: نامزد “هونگ جی هیو” در اثر یک پرتو نور ناشناس ناپدید می شود. او به همراه “هو بو را” و سایر اعضای یک گروه به نام “بشقاب پرنده” تلاش می کند تا ردی از او پیدا کند…

خلاصه داستان: در سال 2020، درحالیکه اکثر بشریت در اثر هجوم بیگانگانِ مایع و زرد رنگ ناپدید شدند، گروه کوچکی از “انجمن های تحقیقاتی بیگانگان” به سختی زنده ماندند. روزی بیگانه ای وارد بدن یکی از اعضا می شود. در صورتی که این بیگانه در عرض 30 دقیقه پیدا نشود تمامی اعضا خواهند مرد. بیگانه در بدن چه کسی مخفی شده؟

خلاصه داستان: کیم مین کیو(یو سونگ هو) جوان، خوشتیپ و سهامدار یه شرکت بزرگه. او بخاطر آلرژی که به آدما داره تا حالا نتونسته با کسی دوست بشه تا اینکه با کسی که وانمود میکنه یه رباته آشنا میشه…

خلاصه داستان: در سال 1997 یک روح مرموز به عنوان ناجی بشریت عمل میکند و پس از آن ناپدید می شود. بعد از گذشت 24 سال همان روح دوباره ظاهر می شود تا به یک قاتل فراری کمک کند. کیم سه ها (Seo Kang Joon) ، جونگ سه بیوک (Kim Ah Joong) و سونگ او جین (Kim Mu Yeol) به دنبال این روح هستند…

خلاصه داستان: گروهی از دانش آموزان در جریان شیوع ویروس زامبی در مدرسه خود به دام می افتند. آنها ناامیدانه سعی می کنند تا تبدیل به زامبی نشده و از مدرسه خود فرار کنند…

خلاصه داستان: در آینده سیاره زمین با بحران بیابان زایی و کمبود آب و غذا روبرو می شود. در همین راستا تیمی از دانشمندان از جمله یون جه (Gong Yoo) و جی آن (Bae Doo Na) برای انجام یک ماموریت به ماه سفر میکنند…

خلاصه داستان: ین سریال درباره یک دانشمند می باشد کسی که خانواده خود را در یک تصادف مرموز از دست داده و اکنون تلاش می کند تا با تکنولوژی جدید راهی برای دستیابی به آگاهی و خاطرات در مغز بقیه پیدا کند تا از این طریق پی ببرد چه اتفاقی برای خانواده اش افتاده است…

خلاصه داستان: دونگ کیونگ (Park Bo Young) ویراستار یک شرکت رمان اینترنتی است که زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. میول مانگ (Seo In Guk) یک مدیر واسط بین انسان ها و خداست که ناگهان در زندگی دونک کیونگ ظاهر می شود ، او در میان تاریکی و روشنایی به دنیا آمده است کسی که نفس او باعث از بین رفتن سرزمین ها می شود، جایی که او قدم می گذارد فصل ها از بین می روند ، وقتی لبخند می زند یک زندگی به تیرگی می رود. تنها کاری که مجبور به انجام آن است خرابی و ویرانی است. این چیزی نیست که او بخواهد بلکه تقدیر اوست. دونگ کیونگ یک قرار داد 100 روزه با او میبندد و زندگی و عشق خود را به خطر می اندازد…