خلاصه داستان: حکایت هوو شیائو شیِه، یتیمی در بازار، روایت میشود که به اجبار درگیر دنیایی آشوبزده گردید. او برای حمایت از اطرافیان خود در بحرانهای پیش رو، بارها از مرگ نجات یافت و با نیروهای شرور مبارزه کرد. سرانجام، با تکیه بر قدرت و زیرکی بازار، افسانهای پرفروغ از پایداری و امید رقم زد. در دوران اولیه جمهوری چین، هنگامی که کشور تحت سیطره سرداران محلی قرار داشت و اوضاع به شدت آشفته بود، مهره های یشم گنجینه ای مرموز که توجه ده ها هزار نفر را به خود جلب کرده بود، در رودخانه ها و دریاچه ها پیدا شد. بر اساس شایعات، این مهره های یشم، سرنخ هایی را در مورد "پنج پادشاه مقدس" که نماد قدرت حاکمه بودند، در خود جای داده بودند. ظهور این مهره های یشم و "دِنگ پادشاه مقدس" جرقه جنبشی را در میان انقلابیون و دانشجویان مترقی برای حفاظت از میراث ملی برانگیخت. در مقابل، جریاناتِ حامیِ احیای سنت و بازگشت به گذشته، به رهبری پنج عنصرِ فعال در عرصه هنرهای رزمی دشت مرکزی، با این جنبش به مخالفت برخاستند و مصمم شدند تا مانع فعالیت های جانگ سی یه و سایر طرفداران تجدد و اصلاحات شوند...
خلاصش خیلی نامفهوم بود متوجه نشدم
Can you be more specific about the content of your article? After reading it, I still have some doubts. Hope you can help me.
عه اون دختره تو سریال عهد ابدی
سریالش خوب
پوسترش خیلی بی کیفیته