دسته: کمدی

خلاصه داستان: سانگ جی عاشق دوان جیا شو شده، پسری که اغلب باری بازی توی اتاق برادرش به خونه‌شون میاد و هفت سال ازش بزرگ‌تره. سانگ جی از جوانی از دوان جیا شو خوشش میومده اما به دلایلی ارتباط‌شون قطع شد. بعد از فارغ التحصیلی به دانشگاهی که توی شهر اون بود رفت و بخاطر رفت و آمدهای همیشگی‌شون کم کم عاشق هم شدن.

خلاصه داستان: شیا یو‌ منگ طراح کتاب های مصوره و شن منگ شی یکی از شرور ترین شخصیت هایی هستش که تا به حال خلق کرده حالا چی میشه اگه این شخصیت شرور در زمان سفر کنه و به دنیای شیا یو منگ بیاد

خلاصه داستان: ژانگ شیائو مینگ نتونست توی آزمون ورودی شرکت کنه و با دوست دخترش بهم زده. بعدش اتفاقی توی آب میوفته و به دوران گذشته سفر میکنه، خدمتکار یکی از دولت‌های شهر میشه. با تحقیقات شیائو مینگ، رازی که 20 سال مخفی بوده سرباز میکنه.

خلاصه داستان: جی یوان چائو ولیعهد یک پادشاهی قدرتمنده که امنیت و رفاه رو مدیون وفاداری قبیله ای به نام هوآ است.یکی از ژنرال های قبیله هوآ به پادشاه کمک کرد تا یه پیروزی سرنوشت ساز رو به دست بیاره. اما جی یوان چائو به این موضوعات هیچ علاقه ای نداره، برای همین به سردی و مغرور بودن معروف شده. در این حین با دختر ژنرال نظامی که اونم به شخص قوی و سرده ملاقات میکنه. بعد از ملاقات باهم تصمیم میگیرن همدیگه رو فریب بدن...

خلاصه داستان: لو لی بعد از اینکه عاشق یه برنامه نویس نابغه جیانگ یی چنگ میشه،تصمیم میگیره به همون مدرسه ای بره که اون تحصیل کرده و در همون رشته درسشو میخونه اما بعد از فارغ التحصیلی انتظار نداشته که شرکت جیانگ یی چنگ کارمند زن استخدام نکنه،برای همین لو لی خودشو شبیه مردا....

خلاصه داستان: وو یان ژو یه پزشک کاراموزه که اتفاقی وارد دنیای وبتون "W" میشه وبتونی که توسط پدرش کشیده میشه

خلاصه داستان: تانگ بو یان، رئیس عجیب و غریب خانواده‌ی تانگ به دنبال "فرد مقدر" پیش بینی شده‌ای هستش که گفته می‌شه یه خال گوشه‌ی چشمش داره، و به حل مشکل نسل خونی خانواده‌اش کمک می‌کنه. اون به طور تصادفی با لی چنگ شی، رئیس باحال و برازنده‌ی فرقه‌ی شوانچی ملاقات می‌کنه و خودشونو تو سفری خنده دار با هم در جستجوی مردی با خالِ کنار چشم می‌بینن؛ در حالی که با هیولاها مبارزه می‌کنن، دوستی‌‌های جدید تشکیل می‌دن و در کنار هم عشقو پیدا می‌کنن...

خلاصه داستان: لیو شیلای مدیر عامل گروه چیان شنگه که به رنگ قرمز حساسیت داره و اگه چشمش به رنگ قرمز بیوفته غش میکنه برای همین مدام عینک افتابی میزنه و توی شرکت هم هیچ کس نمیتونه با لباس، رژ یا هر چیز دیگه که رنگ قرمز داره وارد شرکتش بشه از طرف دیگه تیان تیان دختریه که به شرکت لیو شیلای اومده و به طور اتفاقی متوجه میشه که ..