دسته: فانتزی

خلاصه داستان: چو کونگ خدای جنگی هستش که ۳۰ هزار سال قبل تو نبرد علیه تهدیدِ بزرگ ۶ قلمرو نیمی از روح ازلیش رو فدا کرده و تمام خاطراتش رو از دست داده و حالا وقتی پیشگویی می‌شه اون شیطان قراره احیا بشه مجبوره هر راهی رو برای بازیبابی قدرتش امتحان بکنه؛ حتی اگه اون راه سقوط تو دنیای فانی و از سر گذروندن مصیبت‌های عشق باشه... و شیانگ یون که در اصل یه ابر بوده با گرفتن شکل انسانی تو عمارت پیوند مشغول امور ازدواج ۶ قلمرو می‌شه... ولی وقتی پری داستانمون پا رو دم خدای جنگِ ۵۰ هزارساله‌ی آسمانی بذاره و به طور اتفاقی ریسمان سرخ عشق به هم پیوندشون بزنه چی می‌شه؟ اثری از نویسنده‌ی سریال‌های: عشق بین پری و شیطان، بازگشت از لبه‌ی پرتگاه، نجوای آبی

خلاصه داستان: در دوران باستان، جایی که خدایان، الهه‌ها، شیاطین و موجودات افسانه‌ای در کنار انسان‌ها زندگی می‌کنند، 3 پادشاهی افسانه‌ای وجود دارد - شنگ نونگ، ژوان یوان و گائو زینگ - که بر جهان حکومت می‌کنند شاهزاده گائو شین، جیو یائو، در حین سفر در بیابان، انواع سختی ها را تجربه می‌کند و با از دست دادن هویت و ظاهر واقعی خود، در ظاهر مردی به نام ون شیائو لیو متولد میشود شیائو یائو به طور تصادفی درشهر شان جینگ، رهبر آینده طایفه شان را نجات می دهد زندگی همان دیدار و جدایی است، زمان آغاز و فراموشی است، اما همیشه چیزهایی هستند که یک بار اتفاق افتاده، آثاری از خود به جا می‌گذارند و همیشه کسی خواهد بود که یک بار ظهور کرده، فراموش نشدنی ملاقات سرنوشت ساز در شهر چینگ شویی سرنوشت همه را تغییر داد...

خلاصه داستان: این داستان تو "کونگ سانگ" اتفاق میوفته و حول محور داستان عاشقانه و پر سر و صدایی بین جو یان شاهزاده‌ی قبیله‌ی سرخ و ولیعهد سلطنتی به اسم شیی یینگ می‌چرخه. زمانی که تو بچگی برای شی یینگ و مادرش پاپوش درست می‌کنن و اون با هویت جدید تو کوهستان مخفی می‌شه تا تهذیب کنه؛ به طور عادی به جز تهذیبش رو چیز دیگه‌ای تمرکز نداره ولی چی می‌شه اگه دختری که مقدر شده براش دردسر درست بکنه بعد از پنج سال دوباره پیداش بشه؟ دختری که می‌تونه با معصومیتش ستون‌های قلب استادِ سردش رو به لرزه بندازه... شی یینگ و جو یان عشق ممنوعه‌ای رو تو دلشون مخفی کردن که برای رسیدن بهش باید با سرنوشت، حکومت و زمین و زمان بجنگن.

خلاصه داستان: پس از خیانت یه عاشق، اژدهای باستانی تیان یائو خودش رو به شدت زخمی و دل شکسته دید. زنی که اون دوستش داشت به اون خیانت کرد و استخوان‌های اژدها رو از اون جدا کرد و سپس اونا را تو چهار جهت مهر و موم کرد. فقط از شانس روحش فرار کرد.

خلاصه داستان: دو جهان موازی تو کهکشان وجود داره؛ یوان و یی... نیان یانگ‌شیائو جوونی از دنیای یوانه که برای نجات عشقش لینگ‌خوی به هر دری زده بسته بوده؛ تا اینکه یه فرد مرموز تو رویاهاش پیدا می‌شه و بهش می‌گه که اگه بتونه لینگ‌خوی تو دنیای موازیِ یی رو از خطر مرگ نجات بده، لینگ‌خویِ خودش تو این دنیا هم بهبود پیدا می‌کنه. یانگ‌شیائو برای محافظت از لینگ‌خوی تو جهان موازی وارد دنیای یی می‌شه ولی با چالش‌های زیادی که برای شخصیتش تو این دنیا بوده روبرو می‌شه؛ اون که تو دنیای جدید یه سری نیروهای خاص بدست آورده الان دشمن خونیِ لینگ‌خوی و وارث یه فرقه‌ی قدرتمنده، با اینحال باید دنبال قاتلی بگرده که فقط می‌دونه زنی هستش که مچ پاش علامت قرمز رنگ داره...

خلاصه داستان: در دورانی که شیاطین همه قدرت رو در دست داشتند و به همه افراد فانی و جاودان سلطه گری می‌کردند، جاودانگان ارشد تصمیم گرفتند فردی رو به گذشته بفرستن تا بنیان گذار فرقه شیاطین رو پیدا کنه و از بین ببره لی سو سو این ماموریت رو قبول می‌کنه و به عنوان یک انسان فانی،یه شی وو دختر سوم ژنرال یه، همسر تان تای جین شاهزاده گروگان و ارباب فرقه شیاطین در آینده،به گذشته می‌ره، سو سو تصمیم میگیره که تانتای جین رو بکشه اما با دیدن زندگی و نحوه به قدرت رسیدن اون،سرنوشت جدیدی بین اون ها رقم می‌خوره

خلاصه داستان: جو یوان یه نابغه‌ی هنرهای رزمی‌ــه که اگه بخواد وابستگی‌های عاطفی ایجاد کنه به شدت مریض می‌شه. بعد از اینکه برای نفوذ به آکادمی چینگ‌یون خودشو به جای یه مرد جا می‌زنه، با مرزبان جوونی آشنا می‌شه که از عروسی متنفره.

خلاصه داستان: ژانگ شیائو مینگ نتونست توی آزمون ورودی شرکت کنه و با دوست دخترش بهم زده. بعدش اتفاقی توی آب میوفته و به دوران گذشته سفر میکنه، خدمتکار یکی از دولت‌های شهر میشه. با تحقیقات شیائو مینگ، رازی که 20 سال مخفی بوده سرباز میکنه.

خلاصه داستان: Qi Yue از خانواده ای مرفه است و اصلاً جاه طلبی ندارد. او وقت خود را صرف هیچ کاری نمی کند. یک روز، پسر ۲۵ ساله‌اش، چی شو، از آینده می‌آید و به چی یو می‌گوید که ازدواج بد و زندگی فلاکت‌باری به خاطر «توانایی مبارزه با مرگ» خواهد داشت. برای جلوگیری از این پشیمانی، Qi Shuo به عقب سفر می کند تا به او کمک کند تا سرنوشت خود را بازنویسی کند

خلاصه داستان: بعد از نابودی پادشاه شیطان نی‌لان، قبیله شیطان از هم پاشید و مردم به سمت قلمرو فانی فرار کردن. چونگ ژی، مهربان و ساده‌ست ولی دختر نی‌لان هست. بعد از اینکه جاودانه چو‌ بو فو نجاتش داد، تصمیم گرفت که در نان‌هوا تذهیب کنه اما به‌خاطر اینکه پیش‌بینی شده بود قراره شیطان بشه، تصمیمش رو عوض کرد. در این زمان لو یین فان معروف، چونگ ژی رو به عنوان تنها شاگردش قبول میکنه. چونگ ژی به لو یین فان وابسته‌ست و تنها آرزوش بودن در کنار اونه‌. در عوض، لو یین فان قول داده تا از اون مراقبت کنه. یه توطئه منجر به زندانی شدن چونگ ژی میشه و لو یین فان چون مرگ اون منجر به صلح میشه، کاری برای نجاتش نمی‌کنه. در زندگی دومش، چونگ ژی دوباره به نان‌هوا میاد. لو یین فان در اولین نگاه اون رو می‌شناسه. برای محافظت ازش، رایحه شیطانی درونش رو مهروموم میکنه و اون رو نزدیک تودش نگه می‌داره. رابطه استاد و شاگردی‌شون ادامه پیدا میکنه. ولی فرار از سرنوشت امکان‌پذیر نیست. چونگ ژی دوباره هدف تیرها قرار می‌گیره. در یه لحظه، نیمه شیطانیش وجودش رو در آغوش می‌گیره و به نقطه بدون برگشت می‌رسه. سرنوشت بازی بدی با این عاشقان بدشانس می‌کنه، یکی ارباب معروفی که بار مسئوليت جهان روی دوشش سنگینی میکنه و دیگری خون قبیله شیطان در رگ‌هاش جاریه‌. ناامیدانه عاشق میشن و ناامیدانه روبه‌روی هم قرار می‌گیرن ولی باز هم نمی‌تونن از احساسات‌شون نسبت به همدیگه دست بکشن. حالا باید دید عشق اونها میتونه قوانین بهشت و زمین رو تغییر بده یا نه.