دسته: 2023

خلاصه داستان: در فصل دوم، خطرات بیشتر می‌شن. دربار بهشتی متوجه سرعت پیشرفت غیر معمول تهذیب لی چانگ‌شو می‌شه و فکر می‌کنه که ممکنه تهدیدی باشه. اونا انواع بلایا رو به سر لی چانگ‌شو میارن تا ارادهٔ ش رو امتحان کنن و مجبورش کنن که با زیرکی ازشون عبور کنه. بای شیائوفی هم به عنوان یک تهذیب گر رشد می‌کنه و کم‌کم رازهای مربوط به گذشته و اصل و نسب خودش رو کشف می‌کنه.

خلاصه داستان: در فصل سوم، شی یین و لین چی بعد از اینکه شی یو و وو چی رو شکست دادن، قهرمانای قلمرو شمشیر شدن. اما آرامششون زیاد طول نکشید و شی یین متوجه شد که یه تهدید جدید داره شکل می‌گیره. این تهدید جدید شی لین بود، یه جنگجوی قدرتمند که از یه قلمرو دیگه اومده بود. شی لین قصد داشت قلمرو شمشیر رو تسخیر کنه و برای این کار از نیروهای شیطانی استفاده می‌کرد. شی یین و لین چی برای مقابله با شی لین، باید متحد می‌شدن و نیروهایشون رو تقویت می‌کردن. اونها همچنین باید با نیروهای شیطانی که شی لین به خدمت گرفته بود، می‌جنگیدن. در فصل سوم، شی یین و لین چی با چالش‌های جدیدی روبرو می‌شدن و باید از تمام توانایی‌های خودشون برای نجات قلمرو شمشیر استفاده می‌کردن

خلاصه داستان: وقتی مادربزرگ هایاتو از دنیا رفت، اون تصمیم گرفت که کافی شاپی که مادربزرگش کنار ساحل داشت رو بفروشه. غافل از اینکه پنج زن جوان اونجا رو خونه خودشون میدونن و اون پنج نفر خودشون رو خانواده هایاتو خطاب میکنن! تلاش بی پروایانه اون‌ها برای باز نگه داشتن اون کافی شاپ باعث می‌شه که هایاتو باز نگه داشتن کافی شاپ رو امتحان کنه... ولی نیت خوب اون‌ها هم شاید باعث نشه که همه چی به خوبی پیش بره...

خلاصه داستان: قاره ای عجیب در دنیای دیگر بدون جادو،بدون نبرد، بدون هنر های رزمی فقط روح های رزمی هستن ک اونجا وجود دارن قبلیه تانگ در قاره دولو روبه انقراض و نابودیه نسل جدیدی از استعداد های غرور آفرین متولد شدن آیا نسل جدید هفت هیولا شِرِک می تونن قبلیه تانگ رو دوباره تأسیس کنن؟؟ و داستانی جدید از عظمت و بزرگی برای قبلیه تانگ بی رقیب بسازن؟ از رمان ب همین اسم اقتباس شده نام نویسنده :تانگ جیا سان شائو

خلاصه داستان: در نقاط دور تاریک و یخ زده جهان، نه جسد اژدهای عظیم را با یک تابوت برنزی باستانی بسته بودند. به نظر می رسد که آنها از زمان تولد جهان در آنجا قرار داشته اند. چنین صحنه حیرت انگیزی توسط یک کاوشگر فضایی شناور در فضای بیرونی ثبت شد. نه اژدها و تابوت برنزی مرموز مردم را به این فکر واداشت که آیا به دوران باستان بازگشته اند یا به ساحل دیگر کیهان رسیده اند. یک دنیای اسطوره ای غول پیکر آشکار شد، جایی که جاودانگی به تدریج ظاهر شد و رویدادهای ماوراء الطبیعه پیوسته رخ می داد. افراد بی‌شماری شروع به یافتن آهنگ‌های خود (دائو) در چنین قلمرو افسانه‌ای کردند. شور و شوق آنها مانند یک موج اقیانوس متلاطم بود که هرگز متوقف نمی شد. گرمای خون آنها مانند فوران آتشفشان بود. میل آنها به قدرت و جاودانگی بدون اینکه بدانند آنها را به شکاف کشاند. سی و سه همکلاسی پس از فارغ التحصیلی یک گردهمایی مجدد برگزار کردند. دوستی آنها مورد آزمایش قرار گرفت، زیرا تابوت برنزی آنها را از زمین دور کرد و به سیاره ناشناخته دیگری رسید. میل به زندگی آنها را مجبور کرد که راه خدایان باستانی را دنبال کنند. با ورود به دنیای جدیدی از تزکیه، آیا هر یک از آنها به جاودانگی خواهند رسید یا همه در این راه خواهند مرد؟